خودروهای برقی فقط اینجا نیستند، بلکه همه جا هستند. و با افزایش شتاب، فرصت بزرگی را به خودروسازان ارائه می دهند تا هم خود و هم خودروهایشان را دوباره تصور کنند. فورد به طور کامل موستانگ را از طریق Mach-E دوباره اختراع کرد، در حالی که به نظر می رسد کیا در حال گذراندن یک رنسانس کامل است و مدل های الکتریکی مانند EV6 پیشرو هستند.

اما در سطح بالاتر، به نظر می رسد برخی از خودروسازان دردسرهای فزاینده ای را تحمل می کنند. برخی از معروف‌ترین برندها برخی از زشت‌ترین خودروهای برقی جدید را عرضه می‌کنند، و با این حال، در داخل، به گونه‌ای لوکس هستند که همتایان گازی خود هرگز چنین نبودند. چه خبر است؟

اتاق جدید برای خراب کردن

امثال بی‌ام‌و و مرسدس‌بنز دهه‌ها را صرف ارتقای تصویر برند خود کرده‌اند و دهه‌ها را برای جذب پیروان وفاداری که هیچ چیز دیگری نمی‌خرند، گذرانده‌اند. خودروهای آنها نیز از زبان طراحی مشابهی پیروی می کنند. ب ام و به خاطر جلوپنجره کلیه اش معروف است، به همین دلیل است که وقتی شرکت این جلوپنجره را در جدیدترین خودروهایش بزرگ کرد، طرفدارانش نگران شدند.

پس چه اتفاقی می‌افتد وقتی با ظهور یک تجربه رانندگی برقی از این فرصت استفاده می‌کنید تا خود را دوباره اختراع کنید؟ با سرعت گیر مواجه می شوید. مرسدس EQS شباهت بسیار کمی به کلاس S دارد که پیش از آن عرضه شده بود، و BMW iX با شاسی بلندهای سایز متوسطی که سال ها تولید می کرد، تفاوت زیادی دارد. صادقانه بگویم، هر دو خودروی برقی مرسدس و بی‌ام‌و بسیار نامناسب به نظر می‌رسند.

مرسدس EQS شاید بدترین متخلف باشد. این خودرو از مشکلاتی مشابه مشکلاتی که تسلا در روزهای اولیه تولید آن رنج می‌برد، رنج می‌برد. خودروهای برقی نیازی به جریان هوای جلوپنجره ندارند، که فضای زیادی را باز می کند که طراحان خودرو هرگز واقعاً نتوانسته اند با آن بازی کنند. EQS آن را با یک جلوپنجره مصنوعی که به سادگی ارزان به نظر می رسد، همراه با آرم مرسدس پر می کند. قسمت جلویی خودرو به طور کلی پیازی، بیش از حد کشیده و ساده به نظر می رسد.

بی‌ام‌و iX کم‌رنگ‌تر است، اما هنوز هم نیاز به عادت کردن دارد. چراغ‌های جلوی بزرگ‌تر و مایل که توسط خودروهایی مانند X5 ارائه می‌شد، به نفع چراغ‌های جلوی بسیار باریک‌تر و کوچک‌تر، از بین رفته‌اند. آنها، البته، در کنار یک جلوپنجره مصنوعی دیگر قرار می‌گیرند – جلوپنجره‌ای که شبیه جلوپنجره کلیوی است که در برخی از خودروهای دیگر BMW دیده می‌شود.

نگاهی به درون

با این حال، وارد هر یک از این دو ماشین شوید و فوراً نمای بیرونی را که ممکن است از ظاهر آن خوشتان بیاید یا نه، فراموش خواهید کرد.

فضای داخلی EQS با نورپردازی مدرن، صندلی‌های مجلل، و صفحه‌نمایش فوق‌العاده که در جلوی داشبورد کشیده شده است، تجملات را فریاد می‌زند. مانند نمای بیرونی، فضای داخلی شبیه به هر چیز دیگری در ناوگان مرسدس نیست – یا حداقل، تا زمانی که مدل‌های جدیدتر ویژگی‌های مشابهی را ارائه می‌دادند. در حالی که نمای بیرونی را می توان به عنوان “بد متفاوت” توصیف کرد، فضای داخلی دقیقا برعکس است.

iX تغییر چندانی در فضای داخلی خودروهای BMW ندارد، اما این چیز بدی نیست. همچنان صندلی‌های چرمی درجه یک و کنترل‌کننده نرم‌افزاری با ظاهر کریستالی را خواهید داشت، و ظاهر و احساسی عالی دارد.

واضح است که طراحان خودرو در این شرکت‌ها می‌دانند که چگونه با مزایای یک EV کار کنند. پس چرا باید بیرون را اینقدر زشت بسازند؟

در هواست

حداقل بخشی از ظاهر را می‌توان به آیرودینامیک تطبیق داد. این به ویژه در مورد EQS صدق می کند، که مرسدس می گوید آیرودینامیک ترین خودروی تولیدی جهان است و دارای ضریب درگ 0.20 است.

و آیرودینامیک را نیز نباید نادیده گرفت. در حالی که خودروهای بنزینی برد بالایی را در یک باک پر ارائه می‌دهند و در صورت کم شدن شارژ آنها بسیار آسان است، خودروهای برقی در حال حاضر به محدوده‌هایی می‌رسند که اکثر رانندگان آن را قابل قبول می‌دانند. مهندسان باید بیشترین مسافت پیموده شده را از هر کیلووات بگذرانند تا اطمینان حاصل کنند که رانندگان از اضطراب برد رنج نمی برند.

اما این پایان ماجرا نیست. مرسدس EQS آیرودینامیک‌ترین خودروی تولیدی جهان است، اما همین شرکت یک خودروی الکتریکی آئرودینامیک‌تر ساخته است – EQXX – خودرویی که به‌طور جدی به نظر می‌رسد.

شاید این عادلانه ترین مقایسه نباشد. EQXX به گونه ای اسپرت تر و بسیار کوچکتر از EQS ساخته شده است که برای یک سدان بزرگ ساخته شده است. اما حداقل، EQXX ثابت می‌کند که لازم نیست یک چیز شبیه جلوپنجره را در جلوی خودرو نگه دارید تا خوب به نظر برسد، و در واقع، حرکت به سمت الکتریکی‌سازی زمان خوبی برای بازنگری در قسمت جلو است. کلا ماشین

امید به آینده

با توجه به لرزه‌ای بودن تغییر به سمت خودروهای الکتریکی، باید انتظار دردسرهای رو به رشدی را داشت. اما امیدی هست.

چند نسل اول تسلا مدل اس را به خاطر دارید؟ از مشکلات مشابهی در مورد تلاش برای تقلید از جلوپنجره با جلویی که احمقانه به نظر می رسید رنج می برد. مدل S فعلی ممکن است احساس کند که از نظر طراحی کمی پیر شده است، اما حداقل بسیار شیک‌تر از قبل به نظر می‌رسد – و هیچ چیزی شبیه یک جلوپنجره بزرگ در جلو نیست.

من گمان می کنم که سایر خودروسازان نیز مسیر مشابهی را دنبال کنند. همه (به جز شاید تسلا) هنوز در آستانه آغاز سفر EV خود هستند. خودروهای الکتریکی تکامل خواهند یافت و خودروسازان با محدودیت‌های طراحی جدید خود – یا نداشتن همان محدودیت‌های طراحی قدیمی – سازگار خواهند شد.

و در حال حاضر، دلایل زیادی برای امیدواری وجود دارد. در حالی که مطمئناً خودروهای لوکس نیستند، هر دو کیا EV6 و هیوندای آیونیک به سادگی جذاب به نظر می رسند. و در سطح بالاتر، تازه واردان به بازی، مانند Rivian، راه را برای ظاهر یک ماشین الکتریکی مدرن هموار می کنند. در اینجا امیدواریم که خودروسازان سنتی لوکس بتوانند به اندازه کافی برای رقابت انجام دهند.

توصیه های سردبیران