پایان فصل 1 سیلو، توضیح داده شد
Entertainment,Features,apple tv plus,best sci-fi shows,Ending explained,Silo (2023 show)
اگر از فصل اول برنامه تلویزیونی خود به دنبال چیزی برای پر کردن حفره دیستوپیایی برنامه تلویزیونی خود بوده اید. آخرین ما به پایان رسید، Apple TV+’s سیلو کاندیدای شایسته ای است این تریلر علمی تخیلی که قبلاً برای فصل دوم تمدید شده است و مسلماً یکی از بهترین سریالهای جدید امسال است، یک داستان آخرالزمانی منحصربهفرد است که با سرعتی هیجانانگیز ارائه میشود و شما را در لبه صندلیتان نگه میدارد، یاد بگیرید که بعداً چه اتفاقی می افتد، در تمام طول مسیر.
داستان پیچ و خم هایی دارد که ممکن است آینده را نبینید. در حالی که پایان یک رزولوشن رضایتبخش هولناک را ارائه میکند، اما در را برای داستانهای بیشتر در فصل ۲ که قبلا تایید شده است باز میگذارد.
سیلو چیست؟

اولین و مهمترین سوال از همان ابتدا پاسخ داده می شود: سیلو چیست؟ این یک سازه زیرزمینی به شکل سیلو است که صدها طبقه ارتفاع دارد. بازماندگان کار، زندگی می کنند و با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند، از کارگران طبقه همکف تا نخبگان در سطوح بالا. هیچ کس نمی داند چرا، چگونه و توسط چه کسی این سیلو ساخته شده است. اما به همه آنها گفته شده است که دنیای بیرون یک زمین بایر خطرناک است.
آنها از کجا می دانند؟ آنها از طریق پنجره بزرگ کافه تریا که زمین خاکستری و بی جان را نشان می دهد، نگاهی اجمالی می بینند. آنها زندانی نیستند هر کسی که اعلام کند میخواهد «بیرون برود» با این آرزو برآورده میشود. اما از آنجایی که همه افرادی که در داخل هستند، تماشا میکنند که فرد با تجهیزات محافظ از مرکز خارج میشود و احتمالاً فوراً میمیرد، بسیاری از افراد هرگز این دو کلمه را به زبان نمیآورند.
داستان از آنجا شروع می شود که کلانتر سیلو، هولستون (دیوید اویلوو) خود را در سلولی حبس می کند و ادعا می کند که می خواهد برای یافتن “او” به بیرون برود. فلاش بک سال های قبل و “او” که او از او صحبت می کند همسرش آلیسون (رشیدا جونز) است. آنها خوشحال بودند که “اجازه” برای برداشتن دستگاه کنترل بارداری آلیسون به آنها داده شد. اما ماه ها، یک سال کامل بعد، هنوز نمی توانند باردار شوند. آلیسون که در این مورد تردید دارد، با جورج (فردیناند کینگزلی)، مرد کنجکاوی که در IT کار می کند، ملاقات می کند. او همچنین مشکوک است که همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.
آلیسون که از فهمیدن این که ممکن است فریب خورده است ناامید و عصبانی باشد، بدن او را برید تا ثابت کند که دستگاه کنترل بارداری هرگز برداشته نشده است. حق با آن خانم است. معلوم میشود که مسئولین فکر نمیکردند که او آدم مناسبی برای بچهدار شدن است، اما به هر حال به او امید کاذب دادهاند.
آلیسون که متقاعد شده است که این فقط یکی از چیزهایی است که به او دروغ می گویند، این درخواست دو کلمه ای دلخراش را مطرح می کند. هولستون پس از لباس پوشیدن و راه رفتن در بیرون، با وحشت به او نگاه می کند، ظاهراً بی جان روی زمین می افتد. سالها بعد، چیزی (یا شخصی) هلستون را متقاعد میکند که او هم باید بیرون برود.
ژولیت را وارد کنید

محور اصلی داستان، ملاقات هولستون با جولیت (ربکا فرگوسن)، دوست نزدیک جورج (بعدها مشخص شد که شریک عاشقانه اوست) و مهندس اصلی سیلو است. او متقاعد شده است که مرگ نابهنگام جورج، که مدتها پس از رفتن آلیسون رخ داد، خودکشی نبود. او معتقد است که او به قتل رسیده است و هولستون می خواهد دلیل آن را بداند.
با گذشت زمان، ژولیت شروع به اعتماد به هالستون می کند و او، علیرغم وفاداری شدیدش به سیلو، نمی تواند این احساس را که تئوری های او درست مانند همسر مرحومش به نظر می رسد، از بین ببرد. این زوج مخفیانه تحقیق می کنند و در نهایت، هولستون تصمیم می گیرد که خودش حقیقت را بداند، بنابراین او درخواست می کند که به بیرون برود و ژولیت را به عنوان جانشین خود معرفی کند. بر اساس قوانین سیلو، شهردار روث (جرالدین جیمز) میخواهد به درخواست او احترام بگذارد، علیرغم اینکه او در مورد یک مهندس حقیر بدون تجربه در اجرای قانون، گزینه ترجیحی همگروههایش است.
ژولیت پس از رد موقعیت برای اولین بار، متوجه می شود که دسترسی به او این فرصت را می دهد که عمیق تر کند و او را از اعماق تاریک زیرزمین خارج کند و بتواند کل سیلو را کاوش کند. او ممکن است بتواند مرگ جورج را معنیدار کند و حقیقتی را که قبل از مرگ او به آن نزدیک میشدند، آشکار کند. اما در ابتدا، او باید برای تعمیر یک تیغه خمیده در توربین که برای عملکرد سیلو بسیار مهم است، انجام دهد.
انجام این کار مستلزم خاموشی موقت اجباری است و در ساعات تاریکی، برق لحظه ای قطع می شود. به جای یک زمین بایر تاریک، تصویری از فضای سبز دلپذیر و پرندگان بر روی صفحه نمایش عظیمی که ساکنان در تمام طول روز نگاه می کنند ظاهر می شود. این فقط یک کسری از ثانیه است، اما کافی است تا چند نفر از ساکنان را وادار به دوبار گرفتن کنند. آنها به سرعت آن را تکان می دهند و به حالت “نه، نمی تواند باشد” از جهل سعادتمندانه و پیروی کور باز می گردند. آیا آنها واقعاً می خواهند “بیرون” بروند تا بفهمند؟ آیا ارزش خطر را دارد؟

ژولیت این را نمی بیند، اما همچنان مشکوک است. کشف هر سرنخ منجر به این می شود که او باید به راحتی قدم بگذارد. او نمی داند به چه کسی می تواند اعتماد کند.
برنارد (تیم رابینز)، رئیس IT، با انتصاب او به سمت معتبر مخالف است. رئیس امنیت سیمز (معمول) نیز همینطور است که دوست و معاونش پل بیلینگز (چینازا اوچه) را در این سمت میخواست. پس از چندین مرگ مرموز، از جمله شهردار شوکه کننده روث و شریک سابق هولستون، معاون مارن (ویل پاتون)، ژولیت مطمئن است که چیزی شوم در حال وقوع است. اما چه، چرا و چه کسی پشت آن است؟
“میخوام برم بیرون”

در یک چرخش بزرگ، وقتی ژولیت به حقیقت نزدیکتر میشود، متوجه میشود که برنارد و سیمز هر دو در یک دروغ و پنهانکاری هستند و از رازهایی محافظت میکنند که هنوز شناخته نشدهاند. پس از یک دویدن پرتحرک در سیلو که شامل ربودن همسر سیمز، یادگیری دوربینهای مخفی پشت آینهها و کمک گرفتن از فراریان در فناوری اطلاعات است، دیوارها شروع به بسته شدن میکنند. سیمز و برنارد ژولیت را دستگیر میکنند و به شهروندانی که او درخواست کرده است میگویند. “برو بیرون”، اگرچه او چنین کاری نکرد.
ژولیت وحشت زده کت و شلوار مفصلی پوشیده است و طبق معمول هر کسی که آنجا را ترک می کند، یک پارچه تمیزکننده به او داده می شود تا لنز دوربین را پاک کند و دید واضح تری از بیرون به همه بدهد. این عمل آیینی معمولاً آخرین حرکت ساکنان سابق قبل از نابودی ظاهری است. در حالی که ژولیت بیرون می رود و به شدت نفس می کشد، همه در سیلو از دوربین نگاه می کنند. او پارچه را بالا می گیرد و سپس با سرکشی آن را روی زمین می اندازد. او حاضر به تسلیم نیست.
فصل اول Silo چگونه به پایان می رسد؟

جولیت به سمت اجساد احتمالی آلیسون و هلستون می رود. او میرود تا نشان هولستون را روی زمین بگذارد و متوجه چیز عجیبی میشود، مانند تصویری که به بیرون میتابد. او به چیزی در آستین خود نگاه می کند و در مورد اینکه چقدر خوب کار می کند نظر می دهد. بدون اینکه دیگران بدانند، مربی، شخصیت مادر، و مهندس برق ماهر مارتا (هاریت والتر) نوعی فناوری را در آن ایجاد کردند، احتمالاً برای خنثی کردن تأثیرات بیرونی.
ژولیت بیشتر از هر کس دیگری به راه رفتن ادامه می دهد. برنارد در حال تماشا، وحشت زده فریاد می زند “او می داند” و با عجله سیستم را خاموش می کند. چیزی هست که او نمی خواهد – نه، نمی تواند داشته باشد – دیگران می بینند. ممکن است همه اینها یک توهم باشد. آیا این یک آزمایش اجتماعی است؟ یک شوخی بی رحمانه در مورد زیربخشی از جامعه؟ یا واقعاً یک زمین بایر غیرقابل سکونت در بیرون وجود دارد، اما اسرار دیگری که باعث ناراحتی مردم می شود؟
واقعیت این است که هیچ کس تا به حال سیلو را ترک نکرده و برنگشته است. اما اگر واقعاً مردهاند یا در جامعهای شگفتانگیز زندگی میکنند، که ناامید از رساندن پیام به کسانی که در سیلو هستند، هنوز مشخص نشده است. یک تونل مخفی که ژولیت کشف کرد ممکن است کلید را نگه دارد. اما چه کسی در درون باقی می ماند تا کمک کند؟ رمز و راز سیلو و دنیای بیرون در فصل 2 ادامه خواهد داشت.
جریان سیلو در Apple TV+.
توصیه های سردبیران
(برچسبها برای ترجمه